ایلیا تو این دو هفته(محرم)
سلام عزیز مامان وبابا بازم شما خوابی من فرصت کردم بیام برات بنویسم از اول هفته میگم هفته پبش نتونستم برات پست بذارم چون وایمکس(اینترنتمون) چند روز قطعی داشت و روزای دیگشم یه روز بود یه روز نبود و خلاصه اعصابی ازمون خورد کرد که بابا دیگه داشت رسما جفت پا میرفت تو شکم ایرانسلیا واسه همین من مطالبی که واسه اون هفتت نوشته بودم نتونستم ارسال کنم ولی چون نمیخوام چیزی جا بمونه به اونام یه اشاره میکنم . بخاطر محرم و ایام عزاداری گاه گداری میبردیمت بیرون .هیئت ها زیادی برای سینه زنی تو خیابونا بودن وشما برای اولین بار اونا ها رو دیدی کلی اولش با علم و طبلهای کوچیک حال کردی هی نگاه میکردی وبا خودت حرف میزدی اما تا...
نویسنده :
باباو مامان ایلیا
19:04