ایلیاایلیا، تا این لحظه: 10 سال و 22 روز سن داره

تولد یک زندگی

ایلیا تو این دو هفته(محرم)

سلام عزیز مامان وبابا بازم شما خوابی من فرصت کردم بیام برات بنویسم  از اول هفته میگم هفته پبش نتونستم برات پست بذارم چون وایمکس(اینترنتمون) چند روز قطعی داشت و روزای دیگشم یه روز بود یه روز نبود و خلاصه اعصابی ازمون خورد کرد که بابا دیگه داشت رسما  جفت پا میرفت تو شکم ایرانسلیا واسه همین من مطالبی که واسه اون هفتت نوشته بودم نتونستم ارسال کنم ولی چون نمیخوام چیزی جا بمونه به اونام یه اشاره میکنم .  بخاطر محرم و ایام عزاداری گاه گداری میبردیمت بیرون .هیئت ها زیادی برای سینه زنی تو خیابونا بودن  وشما برای اولین بار اونا ها رو دیدی کلی اولش با علم و طبلهای کوچیک حال کردی هی نگاه میکردی وبا خودت حرف میزدی اما تا...
15 آبان 1393

سلام ای نخستین برف زندگی

سلام برف دیروز غافلگیر کننده بود . همونطوریکه سرمای این روزا کمی غافلگیری داشت . کنار این غافلگیریهای سرد و سفید پاییزی   ، اما لحظات شاد ما با ایلیا بخاطر اولین برف زندگی نوباوه کوچولومون حس دیگری داشت. بارش برف کوتاه بود و ساعتی بعد اثری نماند از آثارش . اما دعا کردیم  سالها چشمانش شاهد برفها و فصلهای بیشمار باشد .آمین بابا   و اینم عکسی به یادگار و باعجله     ...
15 آبان 1393

شروع خرابکاریها!

سلام عزیز مامان وبابا   الان شما لالا کردی ومن وقت این رو پیدا کردم تا برات بنویسم گر چه شما به کیبورد لپ تاپ صدمه زدی دیشب و دکمه های G و F رو از جاش دراوردی .تقصیر باباته خب ! این چیزاکه مال بازی بچه ها نیست! تو این هفته هم مثل هفته های قبل شما بخاطر دندونی که در آوردی کمی بیتابی و بدخواب شدی . گاهی هم فین فین میکنی سرت داغ میشه که منو نگران کرده ولی میگن از دندوناته و نباید نگران باشم . چون هوا هم تو این هفته سرد شده بود دلواپست بودم نکنه سرما خرده باشی. تازه الکی هم سرفه میکنی برای جلب توجه !!! ازاینا که بگذریم تازگیا کارای تازه یاد گرفتی که باعث شده منو بابات کلی ذوق کنیم . چند روزه که میتونی کلمه های دد ،بب ،نن یا مما ...
6 آبان 1393
1